“پیروزی انقلاب اسلامی” موضوعی است که خوانندگان جمال الدین منبری، حشمت شاهسوندی، فرشاد فولادوند و مهرداد کاظمی سرود “سمفونی بوی یاس“را درباره آن اجرا کردهاند. شاعر این اثر، در شعر خود به از بین رفتن سیاهی با وقوع پیروزی انقلاب اسلامی ایران میپردازد. او همینطور به شهدای انقلاب اسلامی نیز توجه کرده است. سرودیا، قطعه “سمفونی بوی یاس” را در این صفحه برای شما همراهان عزیز، منتشر میکند.
شعر :
سالها خانه بوی یاس نداشت
دل من با دلی تماس نداشت
رحم هامون بود و دیو نداشت
قفل دروازهها کلید نداشت
سالها خانه بوی یاس نداشت
دل من با دلی تماس نداشت
رحم هامون بود و دیو نداشت
قفل دروازه ها کلید نداشت
هر طرف قامت حصار بلند
زوزه گرگ های هار بلند
تبر آغاز سرنوشت درخت
سفر دوزخ و بهشت درخت
جاده تاریک و خار و خس بسیار
سهره ها کم ولی قفس بسیار
هر طرف قامت حصار بلند
زوزه گرگ های هار بلند
تبر آغاز سرنوشت درخت
سفر دوزخ و بهشت درخت
جاده تاریک و خار و خس بسیار
سهره ها کم ولی قفس بسیار
ناگهان در تیرگی شب
تیغ شهابی پرده ظلمت را درید
فجر صادق دمید و سپیده
دل سیاهی را شکافت
مردمی که از تبار ابراهیم
با تبر بر بت خانه یورش برد
بت را سرگون کرد
طلسم شب شکسته شد
مهر از خاوران برآمد
بشکافت قلب تیره شب را شهابی
تا راه بگشاید بسوی آفتابی
از نای مردی در سکوت شاه بیداد
برخاست شور و تندر برنده فریاد
مردی که از نسل خلیل الله نصب داشت
در کوله بارش خشم از جمعه شب داشت
بانگ رسایش طاق شب را سرنگون کرد
زد ریشه مردم خمار شب برون کرد
فریاد شورش از شهر خاموشان درآمد
امواج خشم خلق شد طوفان برآمد
ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش
بهر نبردی بی امان آماده باش آماده باش
به خاک وطن تاخت چون اهریمن
به خاک وطن تاخت چون اهریمن
دلیران ایران شدند انجمن
به میدان مردانگی پشت خصم
شکسته گردان لشکر شکن
هنوز سنگفرش معابر از خون شهیدان انقلاب
چونان رخساره شفق گلگون بود که اهریمنی تیره دل
به فرمان خداوندان زر و زور با ساز و برگ تمام
بر این سرزمین اهورایی یورش آورد
و این خاک مقدس را با خون دلیر مردان
لعل فام ساخت
اما یلان ایران زمین بسان سدی رویین
راه را بر سپاه اهریمن بستند و با خون مطهر خویش
نقش جاویدانه از ایثار و حماسه
بر لوح زمان رقم زدند
یادشان گرامی و نامشان جاودانی
ناله کن شب آویز با گلوی خون ریز
گل نمانده در باغ از جفای پاییز
نوحه و فغان است بانگ مرغ عاشق
شعله می زند داغ در دل شقایق
هین به دامن دشت لاله های پرپر
بر زمین فتاده قامت صنوبر
آسمان به صحرا چون کند نظاره
روی خاک بیند یک فلک ستاره
ببین در هر چمن سروی شکسته
چون نیلوفر به موج خون نشسته
شهیدان مثل مرغان مهاجر
سفر کردند با هم دسته به دسته
شهیدان مثل مرغان مهاجر
سفر کردند با هم دسته به دسته
شهیدان خوش نوا مرغ بهشتی
به باغ آزادی آلاله کشتی
ز خون پاک بر لوح هستی
خطی از عشق و آزادی نوشتی
ز خون پاک بر لوح هستی
خطی از عشق و آزادی نوشتی
سادگی در تو مثل دریا بود
در تو اسم بلند بالا بود
با تو می شد پرنده را فهمید
با تو می شد ستاره را بویید
در نگاهت نگار عاطفه بود
دست هایت پل مکاشفه بود
؟؟؟؟؟؟؟
ابر من ای سخاوت جاری
از چه رو در دلم نمیباری
قصه سوز و ساز من بودی
ارتفاع نیاز من بودی
جویبار همیشه جاری من
دشت خشکم بیا به یاری من
دیدگاههای سمفونی بوی یاس
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
08 اردیبهشت 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.