این متن یک شعر یا نوحه نیمهحماسی و احساسی دربارهی شهادت رئیسجمهور شهید آیتالله رئیسی است که با زبانی شاعرانه و تأثیرگذار، به شهادتطلبی، فداکاری و همراهی با حاج قاسم سلیمانی اشاره دارد.
درونمایهی اصلی شعر، دلتنگی یک مادر چشمانتظار است که شبانه بیدار مانده و منتظر بازگشت فرزندش است؛ اما سرنوشت، راهی دیگر نوشته: شهادت در مسیر خدمت.
تشبیه زیبا و پرمعنایی که در پایان آمده:
> «رئیسجمهور یا شهید جمهوری»
هویت خادمانه و فداکارانهی او را نشان میدهد؛ کسی که نه فقط یک مقام سیاسی، بلکه خادم مردم و عاشق شهادت بود.
این شعر در فضای پس از حادثهی تلخ سقوط بالگرد ایشان نوشته شده و مفاهیمی چون اخلاص، خدمت بیمنت، شبزندهداری در راه مردم، و روحیهی جهادی را به شکلی زیبا و ساده بیان میکند.
میگذره عقربه های ساعت از یک و بیست
مادری چشمانتظار منتظره خبره
توی تقدیرت نوشته شده بود آخر که
حاج قاسم تو رو همراه خودش ببره
مگه پشت میز بد بود که واسه مردم
توی جاده ها تو مشغولِ به خدمت بودی
میشه فهمید که لحظه های آخر حتما
توی آسمون تو دنبال شهادت بودی
خسته ای اما از
خونه چرا دوری
رئیس جمهور یا
شهید جمهوری
دیدگاههای پشت میز
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
11 مرداد 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.