خانه دسته‌بندی
جستجو

تزورونی

15 برچسب: سرودیا
تزورونی, قطعه, عبدالخالق المحنه, باسم الکربلایی

انتشار در پلتفرم سرودیا

سرودهای امام حسین علیه السلام
تولید : فروردین 1395 انتشار : مرداد 1400
مالتی مدیا

داستان تزورونی

مداحی “تزورونی” از زبان امام حسین علیه السلام به پیادگان اربعین با صدای ملا باسم الکربلایی به مناسبت ایام سوگواری اربعین حسینی تهیه و منتشر شده است. در ادامه میتوانید نسخه صوتی و تصویری آنرا بشنوید و ببینید و در صورت نیاز دانلود نمایید.
توضیحات رسانه

مداحی “تزورونی” از زبان امام حسین علیه السلام به پیادگان اربعین با صدای ملا باسم الکربلایی به مناسبت ایام سوگواری اربعین حسینی تهیه و منتشر شده است.
در ادامه میتوانید نسخه صوتی و تصویری آنرا بشنوید و ببینید و در صورت نیاز دانلود نمایید.

متن شعر

تِزورونی اَعاهِدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

 

وَ حَگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه

قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه

من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

 

یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتو شَرّایه

ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید

عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّایه

بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!

 

تواسینی شَعائرْکُم

عزاداری‌ هایتان به من دلداری می‌دهد

تْرَوّینی مَدامِعْکُم

و اشک‌ هایتان مرا سیراب می‌کند

 

اَواسیکُم أنَا وْ جَرْحی أواسیکُم

من و زخم‌ هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم

 

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من ، خوش آمدید

 

تِزورونی اَعاهِدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

 

هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْضَرْ

خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید

إجِیْتْ و لا یْهَمَّکْ لا بَرِدْ لا حَرّ

آمدید در حالی که نه گرما برای‌ تان مهم بود و نه سرما

 

وَ حَگ دَمْعِ العَقیله و طَبرَة الأکبَر

قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

اَحَضْرَکْ و ما أعوفَکْ ساعة المَحْشَرْ

در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

 

عَلَی المَوعِدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْعَدْ و اعوفْ عَنْکُم

در وقت دیدار پیشتان می‌ آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم

پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

 

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

آمدید ای زائرانِ من ، خوش آمدید

 

تِزورونی اَعاهِدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

 

یَا هَلْشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی

ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌ اید

تِعْرُف رایَتَکْ بی مَن تُذَکِّرْنی؟

می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

 

بِلکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْنی

به یاد آن دست بریده‌ ای که فریاد زد: مرا دریاب

صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی

و با شنیدن آن صدا ، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد

 

کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْرَکْ

تیر هجرت کمرم را شکست

نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمرَکْ

بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

 

اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ

سفارش این پرچم را به شما می‌ کنم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من ، خوش آمدید

 

تِزورونی اَعاهِدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

 

یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْعِه تِجْریهْ

ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْچیهِ

حاجتتان را می‌دانم ، نیازی به گفتن نیست

 

وَ حَگ نَحرِ الرِّضیع اِلحاجِه اَگضیهِ

قسم به گلوی شیرخواره ، حاجتتان را برآورده می‌کنم

یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْفیهِ

زائران من ، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم

 

اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ

برادر زینب به خاطرتان شاد شد

هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم

خوش آمدید صدایتان می‌زند

 

یُحَیّیکُم اَبو الغیره یْحَیّیکُم

مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائرانِ من ، خوش آمدید

 

تِزورونی اَعاهِدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

 

زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی

زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید ، می‌گوید:

تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!

کاش در جنگ حاضر می‌ شدید

 

ما اَمْشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی

که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی

با تازیانه‌ های خیانت نمی‌ زدند

 

تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره

صدایم می‌ زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم

شما را بر این مصیبت می‌گریانم

هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من ،‌ خوش آمدید

 

تِزورونی اَعاهِدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

تِعِرفونی شَفیعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

 

أسامیکُم اَسَجِّلْهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید

دیدگاه‌های تزورونی
نام کاربر

انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.