سیاهی کرده این زمون
به تن هر پیر و جوون
می زنه به سینه زمین
نوحه می خونه آسمون
مثل فانوس در شبه
خون رگ های مکتبه
یاد غم های کربلا
تازه می شه هر مرتبه
با دعات آقا جون
یه زائر کربلا می شم
تا می گم حسین
از بدی ها جدا می شم
وقتی با تو ام
با خدا می شم
من خادم تو
تویی آقا نعم الامیرم
از نور توام
زیر بار ظلمت نمیرم
پای علمت
حاجت می گیرم
دیدگاههای فانوس شب
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
10 اردیبهشت 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.