گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
کشتهی اشک! همه اسم تو را،
با همان اشکها صدا کردیم
از همان شیرخوارگی مادر،
کاممان را به تربتت وا کرد
روضهی شیرخوارگان رفتیم،
گریه بر طفل کربلا کردیم
داشت کمکم سه سالمان میشد،
چه قدَر، یک سه ساله شیرین است
شعر خواندیم و در دل بابا،
خودمان را چه خوب جا کردیم
سیزده ساله، اهل درد شدیم،
با تو بار آمدیم و مرد شدیم
تانکها شاهدند، فهمیدیم
عهد را و به آن وفا کردیم
علیِ اکبرت به ما آموخت،
پای این عشقِ پاک، باید سوخت
سوختیم و جوانی خود را
پای عشق شما فدا کردیم
هر کجا بوی سیب میآید،
حتما اسم حبیب میآید
پیر گشتیم، خسته اما نه،
سر پیری ببین چهها کردیم
سر پیری، پیاله نوش شدیم،
در حرمها، علم به دوش شدیم
از جوانها جوانتریم حسین!
با غمت شورها به پا کردیم
بیت حر میرسد به آغوشت،
باز با دیدهی خطاپوشت
عفو کن، گم شدیم اگر گاهی،
خواب ماندیم و اشتبا کردیم
تا که دیدیم ربنایت را،
زیر باران تیرها خواندی
در حضورت، نمازِ بیدردِ
همهی عمر را قضا کردیم
هر زمان بیقرار یار شدیم،
زار از زخم انتظار شدیم
کمی از تربت تو بوئیدیم،
دردمان را کمی دوا کردیم
دیدگاههای کشتی نجات
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
10 اردیبهشت 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.