قطعهی «ابر سالار» روایتی عاشقانه و پرشور از دلتنگی پس از سالها فراق شهید است. شاعر با یاد وداع آخر، قرآن و گلاب و عطر خاک جبهه، تصویری از انتظار مادران و یاران جا مانده را زنده میکند. بازگشت پیکر شهید، گرچه تنها استخوانی مانده، اما نشان از جاودانگی نام و ایمان او دارد. این اثر در حقیقت ادای دِینی است به مقام ایثار، وفاداری و عشق آسمانی شهیدان که هنوز در دل مردم زندهاند.
آن طرف پشت تمام یادها
پشت آن خمپاره و فریادها
یک پلاک از عشق باقی مانده بود
سالها شعر جدایی خوانده بود
زیر خاک جبهه های لاله گون
پیکری جا مانده بودش غرق خون
این طرف یک انتظار آتشین
یاد آن روز وداع آخرین
یاد قرآن و گلاب و آب و عود
گفته بودی خواهم آمد زود زود
آمدی اما نه زود ای همسفر
آمدم پابوس با چشمان تر
گرچه از تو استخوانی مانده است
گرچه نامت باز هم جا مانده است
باز هم ما میشناسیمت رفیق
ای ابر سالار ای یار شفیق
ما تمام یاس ها را چیده ایم
روی تابوت تو گل پاشیده ایم
حیف اما باز هم لایق نبود
قدر ایثار توی عاشق نبود
یاد قرآن و گلاب و آب و عود
گفته بودی خواهم آمد زود زود
آمدی اما نه زود ای همسفر
آمدم پابوس با چشمان تر
گرچه از تو استخوانی مانده است
گرچه نامت باز هم جا مانده است
باز هم ما میشناسیمت رفیق
ای ابر سالار ای یار شفیق
دیدگاههای ابرسالار
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
12 آبان 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.