این نوحه، با زبانی کودکانه اما بسیار عاطفی و جانسوز، از زبان حضرت رقیه سلاماللهعلیها، دختر خردسال امام حسین علیهالسلام سروده شده است. او در فراق پدر شهیدش، با درد و دلتنگی از رنجهایی میگوید که پس از واقعه عاشورا بر او و اهلبیت پیامبر وارد شده است.
در این متن، حضرت رقیه پیکر خونین پدرش را به یاد میآورد، از زخمها و شکنجهها، از کتکهایی که خورده، از غربت، آوارگی و بازار شام سخن میگوید. نقش حمایتی و دلسوزانه حضرت زینب سلاماللهعلیها نیز برجسته شده است. همه اینها در قالب واژگان ساده اما پرمعنا بیان شدهاند تا غمِ غربت، اسارت، داغِ یتیمی و درد بیپناهی را به قلب شنونده منتقل کند.
در مجموع، این نوحه بازتابی از مظلومیت اهلبیت، سوز داغ کربلا، و نقش مهم حضرت رقیه در انتقال پیام عاشورا است.
خونآبِ های لبتُ میشورم با اشکام بابا خاکسترای سرتُ میگیرم با دستام بابا
خدا نگه داره عمه رو اگه نبود میمردم میمردم
سپر برای تنم میشد وقتی کتک میخوردم میخوردم
باشه بذار چشام تو غربت بباره باشه بذار بگن که بابا نداره
ای بابا... حکایتی شده مویم ای بابا... شکستگی ابرویم
ای بابا... ببین کبوده بازویم
باشه... کوچه به کوچه رو نیزه ها رفتی خونه ما نیومدی
باشه... کنج تنور و تشت طال رفتی خونه ما نیومدی
کجایی بابا عزا گرفته دختر تو میخونه روضه خودش برای خواهر تو
تو بازار شام دیدم که میفروشن یه گوشوارم رو با انگشتر تو
ای بابا... ببین دیگه زمین گیرم ای بابا... سه سالمه ولی پیرم
ای بابا... شبیه زهرا میمیرم
ای بابا... حکایتی شده مویم ای بابا... شکستگی ابرویم
ای بابا... ببین کبوده بازویم
دیدگاههای زبان حال حضرت رقیه س
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
12 مرداد 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.