داغی به سینهام زد بعد از خون یاران
می سوزد استخوانم از شرار غمی پنهان
چون چراغی به عالم بفروزم
دل چو اسفند ز هجرت می سوزد
از کوی آشنایی رفته دو مهربان
باهنر و رجایی یاران هم زبان
نفرین بر آنکه ما را آتش به آشیان زد
حیف از رجایی همراه رهبر آری دریغا از باهنر
آنکه شرر به عزیزان زد شعله زده به سرای وطن
دشنه به پیکر قرآن زد وز پی نقش فنای وطن
به سینه باشد از افسون دشمن
می سوزد جسم و جانش در شراره قهر من
تا چراغی به عالم بفروزم
جسم و جان ستمگر می سوزم
دیدگاههای مرثیه ای برای شهید رجایی و باهنر
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
10 اردیبهشت 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.