توضیحات رسانه

خادم بی ادعا...
کاری‌ از گروه‌های سرود «یاران شهید جمهور»

در هیاهوی زمین، مردی از تبار اراده آمد؛ با گام‌هایی استوار، دل‌بسته‌ به مردم، عاشقِ خدمت و بی‌قرار برای عدالت.
آمد تا زخمی از دل‌ها بردارد، تا صدای خاموشان باشد، تا در هوای نفس‌کشیدن مظلومان، سهمی داشته باشد.

او رئیس نبود، خادم بود.
پیشوای خاکی‌پوشی که تا آخرین لحظه در صف مردم ماند، نه برای دیده‌شدن، که برای دیده‌گرفتن از خدا.
نه در پَس میز و دیوارهای بلند، که در دل میدان، در میان زلزله‌زدگان، سیل‌زدگان، فراموش‌شدگان...

 و چه باشکوه بود رفتنش...
در حالی‌که هنوز دلش برای مردم تپید، در راه مردم پر کشید، و با مردم، در تاریخ ماندگار شد.

ای مردِ میدانِ خدمت...
صدای تو هنوز در گوش زمان جاری‌ست، و نامت، بر زبان نسل‌ها. 

متن شعر

خادم بی ادعا
 کاری‌ از گروه‌های سرود «یاران شهید جمهور»