توضیحات رسانه

متن شعر

در زمستانی سیاه و سخت
عقل ها مشت و دهان دل شد
شور محشر چون به راه افتاد
ملتی با عشق همدل شد

بیرق ظلمُ پلیدی رفت
زیر پای ملتی بیدار
رفت بالا پرچم غیرت
پَست شُد بنیاد استکبار

سرگرفت آن نغمه هیهات
ناگهان در باور مردم
کاخِ ذلت زیر و زِبَر شد
با تَبِ تکبیر این مردم

ماییم و سَری تا که فدایی تو باشد
هستیم در این معرکه آماده پیکار

میجوشد ازاین خاک چه خونهای عزیزی
آماده شده لشکر خونخواهیت ای یار

وعده حق می شود نزدیک
می رسد تعبیر نصراله
با عمل پس میشود معلوم
مرد میدانید … بسم الله

ما سپاه لشکر عشقیم (حیدر)
مکتب ما ظهر عاشوراست(حیدر)
خون سردارانِ ما جاریست
وعده گاه عاشقان اینجاست

داغ ها بیدارمان کردند
نخل بی سرهم، نشانی شد
انفجار نور یعنی که
انقلاب ما جهانی شد

ذلت و خواری و نابودی
آخرِ این راه تاریک است
بزدلان هم منتظر باشند
انتقام سخت نزدیک است

ماییم و همان سر که فدایی تو بوده
هستیم در این معرکه آماده پیکار

ما را ز شهادت نبود هیچ هراسی
جاریست درون رگِ ما خون سپهدار
آماده شده لشکر خونخواهیت ای یار