خانه دسته‌بندی
جستجو

پرستوی مهاجر

15 برچسب: سرودیا
فاطمیه

انتشار در پلتفرم سرودیا

سرودهای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
تولید : انتشار :
مالتی مدیا

داستان پرستوی مهاجر

نماهنگ تأثیرگذار «پرستوی مهاجر» با هنرنمایی گروه‌های سرود نورا و نورالرضا مشهد، تجلّی یکی از جانسوزترین لحظات تاریخ اهل‌بیت علیهم‌السلام است؛ لحظه‌ای که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در کنار بستر بانو فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آخرین نجواهای عاشقانه و مملو از سوز خود را بر زبان می‌آورد.قطعه با خطاب‌های عاطفی به «یاس قدکمان» و &laq...
توضیحات رسانه

نماهنگ تأثیرگذار «پرستوی مهاجر» با هنرنمایی گروه‌های سرود نورا و نورالرضا مشهد، تجلّی یکی از جانسوزترین لحظات تاریخ اهل‌بیت علیهم‌السلام است؛ لحظه‌ای که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در کنار بستر بانو فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آخرین نجواهای عاشقانه و مملو از سوز خود را بر زبان می‌آورد.
قطعه با خطاب‌های عاطفی به «یاس قدکمان» و «بانوی جوان» آغاز می‌شود؛ جایی که مولا از بانو می‌خواهد سفر نکند و او را تنها نگذارد، زیرا پس از فاطمه سلام‌الله‌علیها «زمین‌گیر» خواهد شد و ستون زندگی‌اش فرو می‌ریزد. روایت به دردها، زخم‌ها و رنج‌های بانو اشاره می‌کند؛ رنج‌هایی که دل حیدر را می‌لرزاند و او را به اعتراف می‌کشاند که «میمیرم زنده میشم وقتی که از من میگیری رو». در این میان، نگاه نگران امام علی علیه‌السلام به حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، بُعد عاطفی اثر را عمیق‌تر می‌کند.

در ادامه، سرود با التماسی جانکاه از بانو می‌خواهد که «چشم باز کند» و مثل گذشته مولایش را صدا بزند؛ تمنایی که نشان از اوج غربت امیرالمؤمنین دارد.

بخش دوم اثر، تصویری از آینده ترسیم می‌کند و روایت را به عصر ظهور پیوند می‌زند؛ جایی که امیدِ دل شیعه، حضرت مهدی موعود عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، با ذوالفقار حیدر قیام خواهد کرد و انتقام مادر جوانش را خواهد گرفت. در این نگاه، «پرستوی مهاجر» از سوگ فاطمی پرواز می‌کند به سمت سپیده‌دم عدالت، و وعده روزی را می‌دهد که صاحب‌الزمان علیه‌السلام خود روضه مادرش را برای جهانیان بخواند؛ مادر مظلومی که قامتش کنار امیرالمؤمنین خم شد.

این اثر، پیوندی میان فاطمیه و مهدویت است؛ روایتی از اندوه امروز و انتظار فردا.

متن شعر

ای یاس قد کمان علی فاطمه مرو
ای بانوی جوان علی فاطمه مرو

بی من کجا روی به خدا پیر میشوم
زهرای من بی تو زمین‌گیر میشوم

بار سفر بدون علی یار من مبند
محض رضای خاطر زینب دمی بخند

برخیز و باز مشکل ما را تو چاره کن
برخیز و حال زینب خود را نظاره کن
ای پرستوی مهاجر گل یاس قد کمونم
به خدا برای زخمای تنت دل نگرونم
میمیرم زنده میشم وقتی که از من میگیری رو
حرف رفتن میزنی هی میزنی آتیش به جونم
دوست دارم صدام کنی یا بشنوم بازم صداتو
کاشکی تو بمونی و بمیره حیدرت برا تو
چجوری دلت میاد تنها بزاری بچه هاتو
زهرا کار و کسم
پاشو هم نفسم
میخوام ببینمت چشاتو باز کن
پاشو یاور من یاس پرپر من
بازم مثل قدیم منو صدا کن
یا زهرا فاطمه ام‌ ابیها زهرا

آقا جون خسته شدم از این همه چشم انتظاری
میدونم یه روز میای رو چشم ما قدم میزاری
میدونم یه روز میای با ذوالفقار بابات حیدر
برا انتقام مادر آروم و قرار نداری
دوست دارم ببینمت در بیام از دل نگرونی
کی میشه بیای برای همیشه پیشم بمونی
روضه های مادرو خودت برای من بخونی
با چشمای ترت با قلب مضطرت
بخونی روضه برای مادرت
از مادر جوون از یاس نیمه جون
شد قامتش کمون کنار حیدر

یا زهرا فاطمه ام‌ ابیها زهرا

دیدگاه‌های پرستوی مهاجر
نام کاربر

انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.