خلقت عالم بود
لطف کم فاطمه
روزی عالم رسد
از کرم فاطمه
این سخنی نارواست
فاطمه بی مرقد است
هر دل زهرایی است
یک حرم فاطمه
به چادر نماز مادر
دخیل نوکری می بندم
همیشه فاطمی می مونم
به فاطمه قسم تا زندم
نبوده غیر لطف زهرا
تو روضه ها اگه میبارم
تموم نوکرای بزم
عزای مادرو دوست دارم
هست من از هست زهراست
کربلا مون دست زهراست
می شکند بغض ما
از غم روی کبود
حق علی این همه
ماتم و محنت نبود
شعله زده آتش
کینه ی دشمن به در
بُرده عدو از همین
ظلم و شقاوت چه سود
نداره ارزشی این دنیا
نبوده حق زهرا سیلی
شده نصیب مادر اینجا
رخِ کبود و روی نیلی
می سوزم از غم اربابم
شبیه ابر غم میبارم
از اون کسی که زد مادر رو
قسم به فاطمه بیزارم
هست من از هست زهراست
کربلا مون دست زهراست
دیدگاههای غم مادر
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
10 اردیبهشت 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.