باز هم حرف پیمبر به زمین می ماند
کار این لات و هبل نیست خدا می داند
گرد ماتم به رخ چهره اسلام نشسته
همه از معرکه خسته
قلب پیغمبر از این حال شکسته
که در این جنگ نفس گیر
که هرگز نبود در این لحظه تاخیر
ببینید شده قوم یهودی چو سرازیر
تو گویی همه دارند سر جنگ
هم آواز و هماهنگ شده دشمن دادار
پر کینه پیغمبر مختار
کسی نیست شود فاتح پیکار
ناگهان بانگ برآورد پیمبر، علی
حضرت حیدر، علی
شیر دلاور، علی
جان پیمبر، علی
فاتح خیبر، حیدر
یک شیر تو میدونه و
شمشیر میگردونه
دنیا داره م یبینه و
لاحول و لاقوة الا بالله می خونه
لشکر بی سامونه و
دشمن سرگردونه و
خیبرو میلرزونه و
لا حول ولا قوة الا بالله می خونه
علی بود همان جان پیمبر
همان فاتح خیبر
ولی بعد پیمبر علی بود و دلی تنگ
و یک امت صد رنگ که دارند سر جنگ
و مردی که دلش سنگ تر از سنگ
پس از سید لولاک پی غصب خلافت
به در خانه اش افروخت ز کین
آتش و در گردن او بست طناب و
اسدالله از این مرحله دلگیر
و چو شیری که شود بسته به زنجیر
کشیدند وصی نبی و جان گرامش
و بانو که بدان حال شده پشت و پناهش
چه غوغایی عجب حالی
کنارت از پا افتادم
پرم زخمی دلم زخمی
برا تو جونمو دادم
کجایی فاتح خیبر
به دنبال تو می گردم
میون خاک و خون و دشت
توی کوچه گمت کردم
دیدگاههای کجایی فاتح خیبر
سرودیا - مرجع دانلود سرود و نماهنگ
09 اردیبهشت 1404انتقادات و پیشنهادات خود را پیرامون این اثر بیان کنید.